چند کلامی درباره سنگسار و اعدام
سالهاست این بحث وجود داره و اخیرآ خیلی جدی در سطح جامعه جهانی برای جلوگیری از اون داره تلاش میشه.
این که این عمل وحشیانه است شکی نیست ... اما من میخوام به خیلی از افرادی که اما و اگر میارن چند نکته را متذکر شوم:
انسان موجودیت و هویتی است که ما (به طور کلی ) در اون نقشی نداریم و اراده ساقط کردن از هستی او به هیچ عنوان وظیفه ما نیست و انجام اون هم جز جنایت اسم دیگری ندارد.
این که بگیم کسی که به ناموس مردم تجاوز کرده - کسی خانواده های زیادی رو آسیب رسونده -کسی که با عملش روح یه جامعه رو زخم زده و .... و حتی کسی که به قول ماها جنایت بر علیه بشریت مرتکب شده هیچ کدوم نباید به حکمی متهم بشن که هستی اونا گرفته بشه (مثل اعدام - سنگسار - دار و ... )
اولا : باید همیشه یادمون باشه که جامعه نقش بسیار مهمی در تربیت این اغلب این افراد داره (اگر شرایط زندگیمونو در زمان کودکی با اونها مقایسه کنیم یکی بوده ؟ - جبر جامعه که بر اونا مسلط شده بر زندگی ما حتی به قدر یک دهم هم رسوخ کرده ؟ و صدها اگر دیگه ...)
دومآ : ما بر اساس اصول زندگی اجتماعی قادر به پیاده کردن قوانینی هستیم که افراد جامعه را در امان نگه داره و هیچ قانونی نمی تونه ثابت کنه که گرفتن هستی انسانها در حفظ جامعه موثره - جدای اینکه ما فقط در حیطه اختیارات بشریمون < و نه خداییمون > باید قانون وضع کنیم و در راستای همین است که زندان و ... داریم ).
سومآ : در تاریخ گروهی از نوع بشر همواره وحشی گری کرده اند - گروهی تحت وحشی گری بوده اند و گروهی در تلاش برای توقف اون. حال ما به هر اسم که به این عمل مرتکب شویم جزو گروه اولیم - چه اسم دین پشت سرمان باشد چه نباشد - چه مسلمان باشیم و یا علی گویان گردن بزنیم و چه مسیحی باشیم و با یاد مسیح گردن گردن کشان را به گیوتین بسپاریم - چه قرآن ما بگوید و چه تورات و انجیل و ... اجنبی ها .
همه و همه توجیه وحشی گری است و بس .
ای کاش این همه کتاب آسمانی بقولی دستکاری شده بشر ناچیز !! که مملو از اصول زندگی است تکلیف بشر را صریحآ معلوم میساخت و کار را به تفسیر و تعبیر و فنون اینچنینی وانمی گذاشت و ای کاش همه اون ها در اصول ثابت بودند(شاید باشن !! ) که مانعی باشن برای جنایت های آشکار این نوع موجود !
پ .ن ۱:
این اروپاییهای دماغ سربالای تازه متمدن که میخوان به دنیا درس اخلاق بدن فکر کنم یادشون رفته از نسل کشی های شوالیه هاشون در قرون ۱۵ و ۱۶ و۱۷ و ۱۸ و ... !! که هر بار به بهانه ای مثل نجات مسیحیت - نجات یهودیت و ... ( که چیزی جز افکار پلید استعماری نبود) مسلمانها و کلا مردم بیگناه زیادی رو در بین چنگال هاشون له کردن .
پ. ن ۲:
در ارتباط با پ. ن ۱ باید اضافه کنم که : حداقل این قدر انعطاف پذیرن که این کارو حتی حالا بکنن و مثل ما به سنگسار وحشیانه افتخار نکنن ! (اونم با داشتن داعیه حاکمیت استاندارد های بالای حقوق بشر !!!! )
پاینده و آزاد باشین .
کیوان عزیز من بصورت کلی با اعدام موافق نیستم ولی بعضی وقتها و در پرونده های خاصی فکر می کنم چه چیزی جز اعدام می تونه ما رو ( جامعه ) از شر یه دیوونه خلاص کنه جز مرگش ؟
غریب به یقین حبسهای ابد بعد از چندین سال بخشیده میشن و چه تضمینی هست که اون دیوونه ی قاتل و مردم آزار باز کارهاشو تکرار نکنه ؟
نمی دونم فیلم ۸۸ دقیقه رو دیدی ؟
سلام دوستم
اینجا سرها بریده یابی بی جرم و بی جنایت.
به روزم
کجایید ؟
مهتاب جان :
اشکال در قوانین حاکم و بخشوده شدن های بی حساب نباید ما را نسبت به انجام چنین اعمالی تشویق کنه ...
پاینده باشی
شاید ... نمی دونم
با درود
دوست خوبم ممنون از حضورت و نظرات دلگرم کنندت. شرمندتم که دیر میام به وبلاگت. نوشته ات خود گویای بسیاری از آنچه است که در ایران امروز میگذرد و تاسف بارتر اینکه ما نیز نظاره گران خوبی شدیم و به آنچه که بر ما میگذرد میخندیم! پیروز باشی
دوست عزیز
وبلاگ شما در وبلاگ شوق رهایی لینک داده شد.
مرسی از مطالب شما
ولی در مسیحیت سنگسار وجود ندارد و عیسی مسیح مخالف آن می باشد و عیسی مسیح مدافع حقوق بشر بوده است و خود قربانی توحش بوده است.
پیروز باشید.
راوی جان
خیلی ناراحتم. پای این مطلبت مفصل کامنت گذاشته بودم . الان که اومدم بنویسم چرا آپ نمیکنی دیدم کامنتم نیست . :((
- اول بگم که همه مردم ایران باید سعی کنن سنگسار رو بد بدونن و برای حذف اعدام از کتاب قانون باید همه تلاش کنیم و به همه آگاهی بدیم . و جا هست که از عمادالدین باقی هم که این روزها به ناحف به زندان افتاده یاد کنیم او که در این خفقان استبداد سیاه ، تنها صدایی بود که از حذف اعدام از کتاب مجازاتها علنا دفاع میکرد و کتاب می نوشت و این محقق در تحقیقات خود تمام کشتار در زندانها را آمار کرده و از همه جا خبر میگیرد و به همین خاطر خون در دل ارباب خفقان انداخته بود! باید تلاش کنیم یک چنین انسان والایی هر چه سریعتر آزاد شوند !
- بله جامعه گناهکارترین در ساخت مجرم هست .
- همه کتابهای آسمانی تحریف شده هستند اما اخلاق و انسانیت در همه فطرتهای پاک یکسان می اندیشد.
- یک جمله از یک فیلسوف آلمانی هست که به خاطر کشتار جنگ جهانی هیتلر گفته " اگر همه مردم آلمان از این درد جنایت بمیرند هم باز هنوز ما مجرممیم"
راوی جان
خیلی ناراحتم. پای این مطلبت مفصل کامنت گذاشته بودم . الان که اومدم بنویسم چرا آپ نمیکنی دیدم کامنتم نیست . :((
- اول بگم که همه مردم ایران باید سعی کنن سنگسار رو بد بدونن و برای حذف اعدام از کتاب قانون باید همه تلاش کنیم و به همه آگاهی بدیم . و جا هست که از عمادالدین باقی هم که این روزها به ناحف به زندان افتاده یاد کنیم او که در این خفقان استبداد سیاه ، تنها صدایی بود که از حذف اعدام از کتاب مجازاتها علنا دفاع میکرد و کتاب می نوشت و این محقق در تحقیقات خود تمام کشتار در زندانها را آمار کرده و از همه جا خبر میگیرد و به همین خاطر خون در دل ارباب خفقان انداخته بود! باید تلاش کنیم یک چنین انسان والایی هر چه سریعتر آزاد شوند !
- بله جامعه گناهکارترین در ساخت مجرم هست .
- همه کتابهای آسمانی تحریف شده هستند اما اخلاق و انسانیت در همه فطرتهای پاک یکسان می اندیشد.
- یک جمله از یک فیلسوف آلمانی هست که به خاطر کشتار جنگ جهانی هیتلر گفته " اگر همه مردم آلمان از این درد جنایت بمیرند هم باز هنوز ما مجرممیم"
بیتای عزیز:
ممنون که زحمت کشیدی و دوباره کامنت گذاشتی ... و نظرت هم کاملا متینه ...
وحید دستجردی عزیز :
ممنون .
ضمنا منظورمن هم همانطور که نوشتم سنگسار نیست ... کشتاره - همچنین منظورم جانورانی است که به ؛اسم دین؛ درندگی می کردند و می کنند.
سپاسگزارم
سجاد نیکنام عزیز : ممنون که با وجود گرفتاری زیاد سر میزنی .
عاطفه : دو کلمه حرف حساب ... اگر چه تلخ !
پاینده و آزاد باشین
پاینده و سربلند...
سلام.البته اگه نخوای میتونی جواب ندی چون من زیاد نمی فهمم!!!!
همچین خبریم نبود بابا
خاک وطن رفت. چه خاکی بسر کنیم؟
میانه بهت و ناباوریمان ترکمن چای تکرار شد. بی جنگ اما به بهای پامال کردن خون نیکانمان رژیم پاره ای از ایران زمین رابه بیگانگان بخشید. شرافتمان را به بازی گرفتند.هستی مان را به یغما بردند.پنجه خون آلود روسیه را بر پیکره مان نشاندند. سیاست مدبرانه میرزا آقاسی تجلی فقاهتی یافته است و *برای ذره ای آب شورخلیج فارس و دریای مازندران،نباید کام شیرین روسیه ء دوست را تلخ کرد. حق پنجاه در صدی آبهای تحت البحری ایران را تنها با سیزده درصد تعویض کرداند!!! ساکت ننشینم این معصیت سیاسیت. ایرانیان مام وطن را به رذالت بخشیده اند.چرا بی صدا غسل بر نعش وطن کنیم؟ به امضاء کنندگان اعتراضیه بپیوندید.
پاینده ایران
*تکثیر این اعلامیه و ظیفه ملی است. در انتشار آن و آگاهی رسانی عمومی کوشا باشید.
برای امضا ئ بیانیه واعتراض و ارسال آن به سازمان ملل متحد و رسانه ها به سایت منافع ملی ایران مراجعه کنید
http://miiran.wordpress.com/
سلام اما به نظر من باید با جنایتکارا مثل خودشون باید رفتار کرد وقتی می تونی دفاع کنی که خدایی نکرده فردی به قصدو عمد به نزدیکانت آسیبی برسونه اونوقت چه احساسی خواهی داشت درک این احساس مهمه که بعد بتونی قضاوت کنی.
لیلا جان :
جنایت کارها کارهاشون بدلایل گوناگونی مرتکب میشن :
-فقر (مالی- فرهنگی - عاطفی ) - فشارهای روحی ناشی از آنها و ....
۱-ما بعنوان مقام و جامعه تصمیم گیرنده کدوم موارد بالا را داریم !!
۲- بحث بر سر گرفتن جان انسانهاست . هر وقت تونستین عاملان اصلی که باعث شدن فرد در طول مسیر تربیتیش به این نقطه برسه را بشناسین و جانشان را بگیرین اون وقت میتونم قبول کنم که حق اون فرد هم مرگه !!
ممنون - پاینده باشین
سلام اما فقر از هر نوع دلیلی نمیشه ادم به همنوعش آسیب برسونه و اینکه جنایتکار جنایتکاره چه جون آدما رو بگیره یا اینکه باعث جنایت بشه پس اول باید عاملشم به مجازات برسه ولی تو جامعه ی ما عدالتی نیست!!!متاسفانه.و مرد عمل هم نیست هممون فقط به فکر شعاریم.
با درود
ممنون از حضورتون در هم آوا و امیدوارم دفعه بعد نظر هم بدید. در مورد نوشتتون هم خدا رو شکر مثل اینکه اعدامها یه مدتیه کم شده و شاهد کشتار مثلا قانونی انسانها نیستیم! پیروز باشید
سلام دوستم
به روزم
امیدوارم خوب باشید
شرایط خوب و بد اجتماع تا حدود زیادی برای همه یکسانه .فکر میکنم بخشیدن ( به عبارتی عدم قصاص ) یک جنایتکار که یکبار نتونسته شرایط خودش و اجتماع رو تحمل کنه میتونه راه رو برای ادامه جنایاتش در حق کسانی که دارن این شرایط رو تحمل میکنند هموار کنه .... منتظر پستهای جدیدتون هستم .
یه دوسالی طول می کشه ...
خسته ام کیوان . خیلی فشار رومه . خیلی بیشتر از توانم استرس و کار دارم . دیگه تب و تابی نمی مونه ...
لزوم اصلاح قانون اساسی(2)
اصل پنجاه و ششم قانون اساسی می گوید " ...(خدا) انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته، هیچ کس نمی تواند این حق را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد ..."
بر طبق اصل نود و یکم قانون اساسی فقهای شورای نگهبان توسط رهبری و حقوقدانهای آن به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه و تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتخاب می گردند.
اجتماعی که تأکید صریح اصل 56 می باشد محروم کرده اند که این نقص آشکار اصل فوق می باشد لذا برای اینکه دوباره شاهد نقض قانون اساسی توسط رهبری و رئیس قوه قضائیه و نیز اعضای شورای نگهبان نباشیم باید قانون اساسی بگونه ای برغم اینکه درصد زیادی از فقها و حقوقدانهای به ولایت فقیه اعتقاد ندارند ولی تا کنون رهبری و رئیس قوه قضائیه تنها فقها و حقوقدانهای ولایت مدار را به عضویت شورای نگهبان منصوب کرده اند و اعضای شورای نگهبان نیز با سوء استفاده از اختیارات خود که نظارت بر قوانین مصوب مجلس و تأیید صلاحیت نامزدهای نمایندگی مجلس و نیز نظارت بر انتخابات های مختلف می باشد توانسته اند تمامی پستهای مهم حکومتی را در انحصار ولایت مداران قرار دهند و کسانی را که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند را از بسیاری از موقعیت های اجتماعی محروم نمایند، آنها در واقع با این کار کسانی را که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند را از حق تعیین سرنوشت اصلاح گردد که رهبری و رئیس قوه قضائیه دیگر نتوانند تنها ولایت مداران را برای عضویت در شورای نگهبان منصوب نمایند و اعضای شورای نگهبان نیز نتوانند صلاحیت نامزدهایی که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند را رد نمایند.