اصلاحات ۱(از وبلاگ سلام به سرنوشت )

سلام

از اون جایی که این بحث نیمه تمام ماند این جا دوباره میارم  که بتونم پی گیری کنم

 

                ۲  خرداد  و ... به اعتقاد خیلی ها یه نقطه عطف بود و خوب نگرش های متفاوتی  هم دربارش هست (به علت همین تازگیش) - نمی شه به قطع گفت که چه برداشتی از آن درسته و بیشتر زمان میتونه درست بودنشون را محک بزنه.... اما خودم گاهی که فکر می کنم به این جریان اینگونه نگاه می کنم :

- یا خاتمی از روز اول  با اعتقاد اومد و از مافیای قدرت بی اطلاع بود  ولی با ورود به صحنه همه چیز دستگیرش شد و ...

- یا از مافیای قدرت با اطلاع بود  و اومده بوده تا برای مردم باشه و همراه اونا....

یا اینکه به قصد و با برنامه ریزی آمده بود از طرف همان مافیای قدرت ! !!)

اگر آگاه نبود - بعد از دوره اول ایشان کاملآ فهمید که کجا چه خبره و اومدن دوباره ایشان با تمام عذر و بهانه های عوام پسند به هیچ عنوان به نفع جریان روشنفکری آن زمان نبود و استمرار ریاست ایشان مانند برفی سنگین در فصل رویش شکوفه ها بود.

اگر بعد از دوره اول ایشان  نفهمیده بود .....  ایشان اصلا صلاحیت ریاست بر دولت این نظام را نداشت چرا که این مردم نیاز به فردی دارند با بینش سیاسی قوی و تیزهوشی و زیرکی بالا- چرا که ما علاوه بر مشکلات داخلی - معضلات خارجی همه جانبه بیشماری داریم که  ذکاوت و درایت فوق العاده در جهت رفع آنها یک اصل است. 

توی این چند سال ریاست - چند بار مردم را به آرامش کرد ؟ ( همیشه! ) و چند بار خود را به عنوان نماینده مردم به آب و آتش زد؟!

اصولا ایشان با این درایت بی نظیر و مظلوم نمایی ها فقط جریانات را آرم کرد و همه چیز رابه واسطه زمان بی اثر ساخت- دیگه اینکه وقتی من با آگاهی از این مافیا جریانی را به دست میگیرم تمام اهداف و برنامه هایم در جهت خنثی کردن این قدرت نامشروع است نه خنثی کردن مردم - اگر من در پایان دوره اولم در خود توان رویارویی نمی بینم - ادامه آن و ... کوته فکری نیست؟ اگر هم همچنان امیدوارم  -  کدام برنامه جدی و قاطع رو طرح ریزی کردم... جز این بود که در دوره دوم سراپا ترس بود و محافظه کاری و پایین آوردن انگیزه مردم  نسبت به جریان روشن فکری.

اصلا این سید خندان - چه چیزی از گنجی ها کم داشت که خود بایستد .... برای احقاق حق این مردم ... این جوانها - که این همه از آنها دم می زد...این همه که همواره پشتش بودند....

 

(در مورد گنجی هم بعدآ خواهم گفت)

فکر کنم ساده اندیشی است اگر فکر کنیم که او پرچمدار این جریان است..... مردم آنقدر محیای تغییر شده بودند که با اندک تغییری پتانسیل خود را آزاد کنند. منکر این نیستم که ۲ خرداد و .... باعث بسیاری از جریانها شد ولی فکر می کنم آمدن خاتمی اصلا به این منظور نبود...و چه بسا اگر او مردم را به این شکل بازیچه قرار نداده بود ( خواسته یا نا خواسته ) این جریان شکل دیگری به خود می گرفت (شاید بهتر ) ...

در کل اگر فرض کنیم که وی با نیت پاک آمده بود و برای حفظ این جریان و حفظ مردم سکوت کرد ... فردی بسیار ساده اندیش است که می تواند در بعضی پست های مملکتی فردی بسیار به جا باشد اما اصلا شایسته ریاست جمهوری نیست....

دیگه این که اگربه اوضاع و احوال دقیقآ قبل از ۲- خرداد نگاه کنیم و بعد بریم به ابتدای دوره  رییس جمهور فعلی ... ببینید چقدر افراد روشن فکر اومدن بالا و بعد از بین رفتن ...

این خصوصیت این جریان بود ... برملا کردن تمامی تشکلهای آرام روشن فکری شکل گرفته تا آن زمان که به قطع در آینده مشکل زا خواهندبود و از میان برداشتن آنها - و ثبات بیشتر تحکم ها و فشارها بر روی مردم در جهت اهداف ایدئولوژیک ...چرا که این اهداف به مراتب از خواسته ها و آرمانهای ملی مردم با ارزش تر است !!